کودکان در غذا خوردن با یکدیگر تفاوت دارند . به تفاوت ها و خصوصیات فردی کودکان باید توجه داشت. حجم غذای دریافتی در دفعات مختلف و در هر کودک متفاوت است و بستگی به شخصیت کودک دارد. مثلا" کودکان آرام بیشتر می خورند ولی همین کودکان هم ممکن است در یک وعده کمتر و در وعده دیگر بیشتر بخورند بنابراین مادران نباید انتظار داشته باشند که همیشه بشقاب یا کاسه غذای کودک خالی شود در حالی که ممکن است چند قاشق و یا حتی 2 یا 3 قاشق غذا در هر وعده برای یک شیرخوار 6 تا 8 ماهه کافی باشد و به هر حال توسل به زور و فشار هرگز کارمناسبی نیست.
برعکس کودکان فعال به دلیل توجه بیشتر به محیط اطراف خود، به حجم کم ولی دفعات بیشتر غذا، نیاز دارند. گاهی کودکان مانند بزرگسالان ممکن است نسبت به غذاهای مختلف و یا اوقات مختلف غذا، اشتهای متفاوت داشته باشند. مثلا" گاهی ممکن است صبح برای صبحانه اشتهای زیادی نداشته باشند و یا گاهـی عصـــرها که فعالیت زیادی کرده و خسته هستند و یا به دلیل یک حمام طولانی، خواب آلود شده اند ممکن است بیشتر نیاز به خواب داشته و کمتر غذا بخورند.
رفتار والدین هنگام غذا دادن به کودک:
وسواس والدین و توسل به هر کاری برای اینکه کودک بیشتر غذا بخورد و اشتغال ذهنی آنان برای هر چه بیشتر شدن وزن کودک، یکی از مشکلات است.
عدم توجه والدین به تاثیر وراثت، محیط، نوع شخصیت و رفتار کودک و نیازهای او و صرفا" توقع داشتن یک بچه درشت و چاق، موجب می شود تصور کنند که با فشار آوردن و به زور غذا دادن به کودک می توانند به آرزوی خود برسند. گاهی نیز وسواس به خرج می دهند که بچه باید حتما" فلان مقدار گوشت یا سبزی یا شیر و مواد نشاسته ای را بخورد. بنابراین، اطلاعات و برداشت های نادرست، موجب اصرار بیش از حد والدین و فشار بی مورد بر کودک می شود. مادر می گوید: "چرا بشقاب غذای تو خالی نشده، تو که چیزی نخوردی، این همه زحمت کشیدم و برایت غذا درست کردم لب نزدی." این فشارها علاوه بر آثار سوئی که بر روح و روان کودک وارد می آورد، علاوه بر خدشه دار شدن روابط والدین و فرزند اغلب بی نتیجه بوده و یا حتی نتیجه عکس می دهد.
برخی رفتارهای نادرست والدین که بر غذا خوردن کودک اثر می گذارد:
گاهی اوقات تلاش بیش از حد برای برقراری نظم و انضباط در موقع غذا خوردن و به اصطلاح رفتار صحیح داشتن سر سفره غذا برای کودکی که دوست دارد با غذایش بازی کند منجر به حالت تنفر از غذا خوردن می شود.
گاهی عوامل دیگر مثل اضطراب زیاد مادر به دلیل فشار ناشی از کار و مشغله فراوان یا احساس گناه مادر به واسطه این ذهنیت که مادر خوبی نیست و به دلیل کار زیاد از فرزندش غافل می شود موجب می شود که برای غذا خوردن کودک تلاش و وسواس بیش از حد بنماید تا بتواند "احساس مادر بودن" را که تصور می کند کامل نیست در خود ایجاد نماید.
گاهی عوامل دیگری نظیر اصرار به جدا کردن کودک از کار یا چیزی که دوست دارد ولی مجبورش می کنند تا آن را رها کند و غذا بخورد یا اصولا" عدم رضایت کودک از موقعیت خود در خانواده و یا عدم محبت به موقع والدین، همچنین استرس و تنش حاصل از رفتار پدر و مادر با یکدیگر، خوردن غذاهایی که دوست ندارد و یا غذایی که بقیه اعضاء خانواده هم اظهار می کنند که دوست ندارند و در نتیجه او هم یاد می گیرد که دوست نداشته باشد، غذاهای یک جور و یکنواخت و یک مزه، بدون تغییرنگ و بو، همه می توانند بر اشتها وغذا خوردن کودک اثر گذاشته وباعث مقاومت در کودک، در نتیجه اعمال فشار بیشتر از طرف مادر و افزایش نگرانی و تشویش او از غذا نخوردن کودک شوند.
همه این عوامل باید مورد توجه قرار گیرند و برای رفع مشکلات تلاش شود در نتیجه، شیوه مطلوبی برای تغذیه کودک انتخاب گردد تا غذا خوردن برای او یک تجربه شیرین و دلچسب و برای مادر سبب آرامش خیال و انگیزه بیشتر جهت تهیه غذاهای مناسب و متنوع شود.
در مورد اشتهای کودک زیر یکسال خود توجه داشته باشید:
– گاهی عدم اشتها یا بی اشتهایی علت فیزیولوژیک دارد. معمولا" استراحت کافی، حجم مناسب غذا در یک وعده، آفتاب و هوای آزاد باعث افزایش اشتها می گردد. گرچه رشد کودک در سن 6 تا 11 ماهگی سرعت کمتری نسبت به قبل خواهد داشت. ولی فعالیت کودک بیشتر می شود و بازیگوشی او اجازه نمی دهد که به غذا توجه کند. بنابراین غذا را در دفعات بیشتر ولی با حجم کمتر به او بدهید.
– توجه داشته باشید که ممکن است مقدار غذای دریافتی کودک از یک روز به روز دیگر متفاوت باشد. ولی کودک به طور طبیعی و عادی رشد کند، همچنین ممکن است کودک در یک روز غذایی را با میل و اشهای زیاد بخورد ولی روز دیگر همان غذا را با بی اشتهایی بخورد یا اصلا" نخورد. تمام این رفتارها طبیعی است سعی کنید کودک را به خوردن غذا ترغیب کنید ولی او را مجبور به خوردن غذا نکنید.
– به زور غذا دادن، یکنواخت بودن غذا، عدم توجه کافی به نیازهای عاطفی کودک، کمبود آهن، بیماری وسوء تغذیه همگی اشتهای کودک را تحت تاثیر قرار داده و پذیرش غذا از سوی او را مشکل می کند.
چرا بعضی از کودکان بی اشتها هستند؟
تعریف مادران از بی اشتهایی و قضاوت آنان در این ارتباط همیشه یکسان نیست بعضی از مادران از بی اشتهایی کودک خود شکایت دارند در صورتی که فرزندشان از رشد مناسبی برخوردار است.
نحوه مقابله با بی اشتهایی کودک:
1- روش التماس:
مادر به هر طریقی سعی می کند که کودک را وادار به خوردن کند. ملتمسانه به او نگاه می کند و می گوید: "این لقمه را به خاطر من بخور" این یکی را به خاطر خاله جان …………….، این لقمه آخر است، بخور تا به پدرت بگویم چه بچه خوبی هستی،"
2- روش انحراف فکر:
برای غذا دادن به کودک او را کنار تلویزیون می نشانند تا کارتون تماشا کند و یا اطرافیان شکلک در می آورند و یا اینکه صدای حیوانات را تقلید می کنند تا کودک چند قاشق غذا بخورد.
3- روش پاداش:
می گویند "اگر غذایت را بخوری تو را به پارک می برم یا برایت بستنی می خرم."
4- روش تهدید کردن:
اگر غذایت را نخوری تو را دوست ندارم یا تو را تنبیه می کنم یا همین طور ضعیف و کوچک باقی می مانی."
5- روش اجباری:
او را بـــغـــل می کنند و با بازکردن دهان او حتی با گرفتن بینی اش، به زور غذا را در دهانش می گذارند که اکثرا" هم منجر به استفراغ غذاهای خورده شده می شود.
6- روش کودک سالاری:
به این صورت که هر ماده خوراکی را که بچه درخواست کند فراهم می کنند حتی اگر برایش مضر باشد، فقط آرزوی والدین این است که او چیزی بخورد حالا هر چه بود مهم نیست.
هیچکدام از شش روش فوق صحیح نیست و تمام این روش ها منجر به عدم دریافت کافی غذا توسط کودک می شود.
به نقل از دکتر ربابه شیخ الاسلام – www.behsite.ir